تبلیغات
بررسی تاثیر تبلیغات در انتخاب روزمره ما
آيا تبلیغات نیازهای ما را شکل میدهند؟
انکار نکنید!. هر چقدر هم که به تاثیر تبلیغات بیاعتقاد باشید، نمیتوانید منکر لذت دیدن بیلورد بزرگی شوید که تبلیغ موبایل، لپ تاپ یا ماشین شما را میکند. این تبلیغات بدجور روی مخ همه ما هستند. تاثیر تبلیغات در انتخاب ما خیلی حسابشدهتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید. خیلیها توجه و تاثیرپذیری از تبلیغات را به انسانهای کمهوش نسبت میدهند اما اینطورها هم نیست. البته تبلیغ داریم تا تبلیغ!
مخهای مستعد ما انسانها
هدف یک تبلیغ بازرگانی این است که شما را مجاب کند تا کالایی را که یک شرکت خاص تولید کرده است بخرید یا خدمات مجموعهای را استفاده کنید. این قسمت ساده ماجراست که برهیچ کسی پوشیده نیست اما موضوع وقتی جالبتر میشود که برخی از کارشناسان ارتباطات میگویند که تبلیغات نیرومند میتواند به نیازهای شما شکل بدهد، آنها را تغییر دهد و یا به وجود آورد. در واقع یک تبلیغ میتواند اشتیاق خرید یک کالا را در شما به وجود بیاورد نه فقط به خاطر مزایایی که آن کالا دارد بلکه به دلیل نیازی که آن آگهی ایجاد کرده است.
قویترین مدل تاثیر تبلیغات در انتخاب را در کالاهایی میتوان دید که سعی دارند نسخه جدیدتر مثلا یک ماشین ریش تراش را جایگزین قبلی کنند. آنها به گونهای مهارتها و قابلیتهای ماشین جدید را در مقایسه با نسخه قبلی نشان میدهند که شما احساس میکنید بدون این فناوری جدید نمیتوانید صورت خود را اصلاح کنید و تا الان چقدر اینکار سخت بوده است. پس حتما باید ماشین ریش تراش قبلی را که اینقدر دردسر ساز بوده به زبالهدان بسپارید!
مثال یک تبلیغ
یک تبلیغ تلویزیونی را در نظر بگیرید که در آن خانوادهای خوش و خرم در جاده حرکت میکنند که ناگهان کوه ریزش میکند، راننده بلافاصله ترمز میکند، خودرو به موقع میایستد و اعضای خانواده به یکدیگر لبخند میزنند. این یعنی خودرویی که آن شرکت تولید کرده است حافظ سلامت و امنیت شماست. در این تبلیغ از احساس نیاز شما به امنیت و سلامت استفاده شده است. یا در یک تبلیغ دیگر، عدهای جوان که با یکدیگر دوست هستند، در حالی که یک مدل کفش مشخص را به پا دارند، در حال گردش و تفریح، نمایش داده میشوند. در این تبلیغ از تمایل شما برای داشتن اوقات خوش و لذت بردن استفاده شده است.
برخی آگهیها با پرستیژ افراد سروکار دارند و برخی دیگر دست روی احساسات و عواطف آدمی میگذارند مثل ترس و شادی. بعضی از آنها نوید یک آینده خوب را میدهند و بعضی دیگر از در شوخی و تفریح وارد میشوند. اینکه کدام یک از سوی فرستنده پیام انتخاب شود، کاملا بستگی به شخصیت برند دارد.
برخی کارشناسان درباره تاثیر تبلیغات در انتخاب تا آنجا پیش رفتهاند که آن را نظیر آموزههای مدرسه و دیگر نهادهای مهم و قدیمی اجتماعی میدانند.
اهمیت محل تبلیغات
تجربه نشان داده است که نصب تبلیغات در جاهای عجیب و غریب مثل پلههای مراکز خرید، کف زمین و دستشوییهای عمومی بیشتر جلب توجه میکند و دیده میشود. علاوه بر این چون چشم و ذهن انسان بعد از مدتی به یک تبلیغ عادت میکند و دیگر آن را نمیبیند، شرکتها باید هر چند وقت یک بار در مکانی جدید و متفاوت حضور پیدا کنند تا دوباره توجهها را جلب خود کنند.
مطلب چرا از تبلیغات متتفریم را بخوانید.
اهمیت برند یا هویت تجاری
نقش برند یا هویت تجاری را در این مسیر نباید دست کم گرفت. صاحبان کسبوکار با طراحی یک هویت شسته و رفته برای کالای خود میتوانند گوی سبقت جلب توجه را از رقبای خود بربایند. اینکه مشتری بتواند برای یک محصول یا خدمت هویتی انسانی را که صاحب آن برنامهریزی کرده است، متصور شود، آن را دوست بدارد و با آن احساس نزدیکی کند، گامی بزرگ در جهت خرید آن برداشته است. فروش هم همان هدف نهایی و متعالی مدیران بازاریابی است که شب و روز مشغول ایدهپردازی برای آن هستند.
آنچه به بحث ما مربوط است اهمیت ابزار تبلیغاتی در ساختن برند است. در واقع مسئولیت بخش بزرگی از ماجرا به گردن تبلیغات است. آنچه که یک کالا به عنوان ویژگیهای خود ادعا میکند را میتوان در قالب تبلیغات ارائه داد. استفاده از پرستیژ که بالاتر به آن اشاره شد اینجا بسیار کاربرد دارد. یک برند ساعت را در نظر بگیرید که میخواهد کالای خود را مناسب برای افرادی جلوه دهد که اهل هیجان و ماجراجویی هستند. آنها در تبلیغ خود ساعت را در دست یک قهرمان اتومبیلرانی نشان میدهند.
نقطه رسیدن به موفقیت در برندسازی، آنجاست که مخاطب هدف، شخصیت برند شما را بفهمد و باور کند.
باور افراطی نداشته باشیم
در مسیر باور به قدرت تبلیغات نباید دچار افراط هم بشنویم. اینکه آنها همه فکر ما را تحت سلطه دارند و شکل میدهند. طراحان و ایدهپردازان تبلیغاتی لازم دارند که به نیازهای روز و ترندهای جامعه هم توجه کنند. در واقع موجهای جاری در افکار عمومی را پیدا کنند و برای اینکه محصول را به سمع و نظر مخاطب نزدیک کنند، بر روی این موجها سوارش کنند. گاهی این موجها سیاسی هستند و گاهی اجتماعی و اقتصادی. برای مثال وقتی بحران کمبود نقدینگی در افکار عمومی داغ است، برند فرش ماشینی ایکس تصمیم میگیرند کمپین فروش اقساطی با بهره پایین را تبلیغ کند. این دقیقا مسیری است که برای موجسواری بر موضوع روز جامعه طراحی میشود در شرایطی که احتمالا بحران کمتر کسی خرید فرش است!
حدیثه صادقه ۳ سال پیش
برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.