شهید مجید افشاریان
هفته دفاع مقدس گرامی باد
دلنوشته ای زیبا از همسر شهید
در اولین روز بهار در اول فروردین 45 دیده به جهان گشودی، 15 ساله بودی وقتی که فهمیدی دشمنان به کشورت حمله کرده اند، کوله پشتی ات را بستی، و قدم در راه پرپیچ و خم دلدادگی نهادی، می توانستی بمانی و مانند عده ای بی تفاوت از کنار این جریان عبور کنی و وارد جنگ نشوی یا به دانشگاه بروی و مدارج عالی علمی را کسب کنی اما تو راهی دیگر را انتخاب کردی راهی که سرآغاز بندگی و عاشقی بود، با قدرت و اقتدار نیز این راه را برگزیدی و وارد جبهه ها شدی، جنگ را عبادت دیدی و برای پاسداری از انقلاب و امامت جان بر کف گرفتی و حسینی وار قدم در قربانگاه اسماعیل گذاشتی.
می خواهیم وصفت کنیم ولی توان اینکار را در خود نمی بینیم، می خواهیم بگوییم که تو کیستی و چه ها کرده ای تا از بی نشانی درآیی و به جای الگوهایی که به نادرست در صف نشان دارها قرار گرفته اند جای گیری ولی باز قلم از وصف ناتوان است، می خواهیم بگوییم تو را تا مشقی شوی برای زندگی ما که پر شده از سر مشق های اشتباه ....
ادامه این دلنوشته را در عکس های مرتبط با این پست با لذت بخوانید.
یاد و نامش گرامی
برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.